*.Тёмная ночь разделяет, любимая, нас
جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۱ ب.ظ
آرکاشا
من به اندازه این شهر سرد و یخ زده ام
و به اندازه آفتاب و گل های مریم، از یاد رفته ...
احساس تب می کنم
احساس می کنم سیاهی عجیبی نگاهم می کند
و احساس می کنم که چقدر نگاه و لبخند تو دور است ...
آرکادی ؛
کاش می شد گذشته را
زمان را
و زندگی را
و همه ی چیزهای دردآور را
روی کاغذ بزرگی نوشت ، قایقی ساخت ، همه را به ولگا سپرد ،
و بعد همه چیز تمام شود ...
همه چیز تمام شود .
----------------------------------------------------
* قسمتی از آهنگ temnaya noch یا "the dark night" یا "شب تیره" .
چه آهنگی می تواند بهتر از این باشد ؟
در شب شنیده شود . حتما شنیده شود.
- ۹۳/۱۲/۲۹