overthinking
چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۳ ق.ظ
من زیاد فکر می کنم . همیشه فکر می کنم . به چیزهایی که لازمه ، به چیزهایی که لازم نیست .
به همه چی فکر می کنم . ناخود آگاه ، مثل نفس کشیدن . گاهی یادم میره که دارم فکر می کنم. به خودم میام و میبینم که دارم فکر می کنم
یه وقتاییم به قول اون مرحوم ، از چیزایی رنج می برم که نه اتفاق افتادن و نه قراره که بیفتن .
خدا رو شکر که شکاک نیستم . یعنی وقتی فکر می کنم ، به چیزی شک نمی کنم ، به شکم فکر نمی کنم . وگرنه کارم تموم بود .
خیلی سعی می کنم که فکر نکنم . فلسفه رو رها کردم که فکر نکنم . چون فکر کردن زیاد ، آزارم می ده . توی پست قبلیم که نوشتم چه به روزم میاره زیادی فکر کردن .
زندگی به اندازه کافی سخت هست ؛
دنیا به اندازه کافی بد هست ؛
فکر کردن ، هم سخت ترش می کنه و هم بدترش .
- ۹۴/۰۹/۰۴