حاضر بودم زندگی ام را بدهم و او را اینطور مرده و خون آلود نبینم.
جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۱ ب.ظ
وحشتناک است که کسی را کشته باشی و آنقدر از این کار وحشت زده باشی که یادت نیاید چه کرده ای، چرا کشته ای و کسی که به عنوان مقتول در کنارت نشسته است کیست و اینجا چه می کند.
وقتی آدم چشمش را روی هم بگذارد و یادش هم نخواهد بیاید؛
هیچ چیز، هیچ واقعه دیگری نمی تواند او را به حالت عادی برگرداند.
مگر زنده شدن کسی که سالهاست او را کشته ای.
------------------
بعضی وقت ها، بعضی چیزها در یک ثانیه به یاد آدم می آید که هیچ توجیهی برایشان نیست .
و بهترین کار برای فراموش کردنشان این است که فکر کنی همه اینها را در خواب دیده ای.
همین.
- ۹۳/۱۲/۲۹