تو را و هر چیز را که یادآور تو باشد .
جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۱ ب.ظ
روزی خواهم رفت
و تو را ترک خواهم کرد.
تو را ، و هر چیزی را که یادآور تو باشد ...
قلم را
ورق ها را
بوی گل های سرخ را ...
میدانی ،
این زخمها و روزها را
این چشمها را ؛
باید پای درخت سیب دفن کرد و از یاد برد.
هر چند که هر از گاهی،
خاطره محوی
تصویر مبهمی
تپش ناخواسته قلبی
چیزهای زیادی را زنده می کند ...
اما من می روم ؛
و تو را ترک خواهم کرد.
کاش ...
و کاش
روزی بدانی
که عشق چه بود ،
چه شد ،
و به کجا رفت ...
روزی بتوانی از عشق هم بنویسی ،
روی صندلی بنشینی ،
درخت را نگاه کنی ،
و احساس کنی خانه چه سرد است.
و تو چقدر تنهایی ...
آن روز ،
شعرهای من تمام خواهد شد؛
و نام تو را نیز
آرکاشا ،
به ولگا خواهم سپرد .
- ۹۳/۱۲/۲۹