دالک


دالک


یعنی


دال کوچک.


*دال نام پرنده ایست از تیره شاهین سانان.
---------------------

هر نوع استفاده از مطالب وبلاگ بدون اطلاع نویسنده؛

- " ممنوع " کلمه بدیست -

هر نوع استفاده از مطالب وبلاگ بدون اطلاع نویسنده...

- کلمه خوبی پیدا نمیشود... -

هر نوع استفاده از مطالب وبلاگ بدون اطلاع نویسنده؛

ممکن است به عوارض ناخوشایندی

منجر شود.

--------------------------------

اطفال تاجیک نوعی بازی دارند با استفاده از گردو، که به آن دالک می گویند.

شبه مقاله ای راجع به شخصیت کلمات

جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۰ ب.ظ

 

در این ترم بحث به صورت تخصصی باز شد و در دو کلاس دو نظر متفاوت شنیدم.در کلاس آیین نگارش؛استاد این درس عقیده داشتند که واقعا فرقی نمیکند که چطور بنویسیم؛مهم این است که یک جور و یکدست باشد نوشته مان و یک جا ننویسیم"می شود"و جای دیکر بنویسیم"میباشد".و ازما انتظار داشتند که رسم الخطمان یک جور باشد و آشفتگی نداشته باشد.حرف ایشان برایم منطقی بود و این که معیار نوشتن خودم باشم بسیار دل نشین تر از این بود که به خاطر کلمه ملعون کشتی ها یا کشتیها نمره 19 بگیرم و تازه جریمه اش را هم بنویسم!!

در کلاس درس دستور زبان اما قضیه تفاوت داشت و استاد این درس قوانینی را مطرح کردند که تا به حال نشنیده بودم.ایشان معیار جدا و چسبیده بودن کلمات را ساختار کلمات میدانستند و معتقد به وجود قانون در این مسئله بودند.نظر ایشان این است که تمام کلمات مشتق باید متصل نوشته شوند مثل گفتار؛سوگوار؛میروم و....  . و اینکه در کلمات مرکب اصل بر اتصال است و 7 استثنا در این کلمات وجود دارد.و دلیل این استثنا راساده نویسیعنوان کرده اند:

1-زیاد بودن دندانه ها: زیست شناس

2-کل عبارت طولانی شود : یعنی تعداد حرف ها زیاد باشد. اگر 5 حرف و کمتر باشد متصل و اگر 7 حرف و بیشتر باشد منفصل نوشته میشود.

3-دو حرف یکسان به هم برسند: تب بر

4-دو حرف مشابه به هم برسند: بت پرست

5-ترکیب دوم با الف شروع شود: برق آسا

6-یکی از اجزای ترکیب نا آشنا و یا کم آشنا باشد: حافظ خوانی

7-گروه اسمی ای که در اثر گذشت زمان به کلمه تبدیل شده باشد : تخت جمشید

من این مثال ها را با هر چه مقایسه کرده ام درست در می آید و مصداق نقضی بر این گفته ها پیدا نکردم ولی احساس میکنم استاد درس دستور زبان؛این قوانین را بر اساس برهان انی تدوین کرده اند یعنی مصادیق را دیده اند و پی به قوانین برده اند که البته درست است و جای ایراد ندارد اما من به شخصه معتقدم که میشود بر اساس برهان لمی هم قوانینی را تدوین کرد.

گفتیم که کلمه دارای 4 استقلال است.استقلال دستوری/استقلال معنایی/استقلال آوایی/ استقلال املایی.

کلمه ای که دارای استقلال معنایی است منطقی اش این میشود که دارای استقلال املایی هم باشد.یعنی بین این کلمه و کلمات دیگر فاصله باشد.

و علتی که من به آن معتقدم که باید اساس پیوسته یا جدا نویسی قرار بگیرد همین قضیه استقلال معنایی است.

نظرم را با مثالی ازحضرت عطارشروع میکنم در منطق الطیر:

 

 هم زعکس رویسیمرغجهان

چهرهسی مرغدیدند آن زمان

چون نگه کردند آنسیمرغبود

بی شک اینسی مرغآنسیمرغبود

سی مرغ و سیمرغ  را اگر فقط از لحاظ ساختاری بررسی کنیم میبینیم که فرقی ندارند و از دو جزء سی و مرغ تشکیل شده اند ولی چرا در این دو بیت ما هم مینویسیم سیمرغ و هم سی مرغ؟

کاملا مشخص است که چرا.چون سیمرغ این جا از قالب دستوری مرکب خودش خارج شده و تبدیل شده است به یک اسم خاص.و میبینیم که برای خودش استقلال معنایی دارد و اگر سی مرغ نوشته شود کسی برداشت سیمرغ را از نوشته اش نمیکند.

دستفروش یا دست فروش؟

من میگویم دستفروش درست است.ببینید وقتی ما میگوییم دستفروش؛ از این کلمه تنها یک ذهنیت داریم.یعنی کلمات دست و فروش به صورت خاص برای ما مطرح نیستند.اما حالا به فال فروش دقت کنید.آیا فال فروش را هم باید نوشت فالفروش؟

نه چون فال فروش مصدر فاعلی مرکب مرخم است و به معنی فال فروشنده است و هر دو جزء این کلمه برای ما اهمیت دارد.ممکن است یک دستفروش فال فروش باشد اما یک فال فروش تنها یک فال فروش است.چیزی که میخواهم بگویم و مطمئنم که نمیتوانم بفهمانم این است که این جا هم فال استقلال معنایی دارد و هم فروش در حالی که در دستفروش این طور نیست و کل کلمه دستفروش استقلال معنایی دارد نه اجزای آن و چون دستفروش استقلال معنایی دارد باید پیوسته نوشته شود.

یا یک چیز دیگر.

گوشواره و طوطی وارهر دو مشتقند.اما به نظرم نباید نوشت طوطیوار.

وقتی میگوییم گوشواره؛ در ذهن ما تنها یک تصویر می آید و آن هیچ چیزی جز گوشواره ای که همه میدانیم چیست نیست.یعنی گوشواره را باید با مصداق به کسی نشان داد تا بفهمد.اگر بخواهیم از روی خود کلمه توضیح بدهیم باید بگوییم گوش + واره یعنی چیزی که مانند گوش است.که اگر این طور برایش تعریف کنیم و بعد خودش برود و گوشواره را ببیند به تعریف ما میخندد.

اما طوطی وار قضیه اش خیلی فرق میکند.ما از طوطی وار منظوری داریم که میشود از روی ساختار خود کلمه توضیحش داد و گفت :"طوطی وار درس خواندن" یعنی کسی که مثل طوطی فقط میخواند و حفظ میکند.و باز هم این جا هم طوطی مهم است و هم پسوندش و به خاطر همین استقلال معنایی دارند و باید جدا نوشته شوند.

یا مثالی که استاد دستور زبان درباره کلمه "حافظ خوانی" زدند به نظر من درست است و حافظ خوانی باید جدا نوشته شود اما نه چون تعبیری است که تازه به وجود آمده بلکه چون منظور ما از "جلسه حافظ خوانی" این است که جلسه ای وجود دارد که در آن حافظ میخوانند. و این چه تفاوتی با غزل خوانی دارد؟ استاد عقیده دارند که "غزلخوانی"درست است. در حالی که این جا هم "غزل"موجودیت دارد و هم"خوانی"و چطور میشود استقلال معنایی و هویت این دو کلمه را ازشان گرفت؟

اگر ما کلمات را بی دلیل و تنها به خاطر ساختارشان چسبیده بنویسیم ؛یعنی داریم استقلال معنایی شان را سلب میکنیم و هویت واقعی کلمات را میگیریم.

واقعا خیلی دوست دارم تک تک کلمات را این جا بنویسم و از هویت شخصی شان دفاع کنم اما نه مجالی وجود دارد و نه حوصله خودم و نه حوصله کسی که نوشته ام را میخواند.

جمع شده حرفم این است:

ملاک پیوسته نوشتن یا جدا نوشتن کلمات از هم؛ استقلال معنایی هر جزء کلمه است.به طوری که اگر کلمه ای جدا نوشته میشود باید هر جزء آن معنای مستقلی در کلیت کلمه داشته باشد و اگر کلمه ای پیوسته نوشته میشود عناصر تشکیل دهنده آن باید هویت و استقلال معنایی خود را از دست داده باشند و تبدیل به کلمه ای خاص شده باشند.مثلا باید بنویسیم "چقدر" و بنویسیم " کشتی ها" چون "ها" خودش علامت جمع است و آمده تا به کشتی هویت جمع بدهد و واقعا درست نیست که مثل طفیلی بچسبد به کشتی ؛در حالی که این "ها" ی جمع است که به کشتی ها شخصیت مستقل داده است.

یا مثلا برق آسا را معلوم است که باید جدا بنویسیم چون اگر بنویسیم برقاسا دیگر "آسا"یی وجود ندارد و هویتش مثل قند داخل چای "برق"حل میشود. و دقیقا این طور میشود که ما به کلمات خیانت میکنیم.

تنها چیزی که نمیتوانم حلش کنم این است که آیا پیشوند فعل ها هم باید به فعلها بچسبد یا نه؟ فعلا چون معتقدم این پیشوندها برای خودشان کاره ای نیستند به فعل میچسبانمشان اما از طرفی وجدانم میگوید این پیشوند ها مهمند و اگر نباشند انواع فعل ساخته نمیشود.

بسیار ممنونم از هر کس که نظر مرا تا آخر خوانده است و به آن فکر کرده است.عاجزانه تقاضا دارم اگر نظری دارید یا میخواهید چیزی به نظرم اضافه کنید یا کلا نظرم را رد کنید برایم بنویسید.چون این قضیه باید در ذهن من حل شود.باید این خط از آشفتگی در بیاید.باید بدانم که آن نمره 19 که به خاطر نوشتن کشتی ها و چقدر گرفته ام ؛ حقم بوده یا مظلومانه جریمه نوشته ام.

 

  • ۹۳/۱۲/۲۹
  • دالک

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">