4 -
جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۰ ب.ظ
- به کسی نیاز دارم که نه از سر دلخوش کردن؛بلکه حقیقتا با من همدردی کند و حق را برای یکبار هم که شده به من بدهد.
اما چنین کسی در زندگی من وجود ندارد و تمام اندوه من در این است.
تنهایی همین است؛من چه اینجا باشم و چه در جایی دیگر،تنها هستم.
تنهایی من دنباله دار است و هیچگاه تمام نمیشود.لااقل من به تمام شدنش امیدوار نیستم.
در آستانه فروپاشی ام و حضورم برای هیچکس مهمترین چیز نیست...
-اتفاقی افتاده؟چی شده؟
-هیچی................هیچی...سگمو گم کردم....فکر میکنم...
- ۹۳/۱۲/۲۹